افشاگری و امنیت ملی در آموزه های قرآنی

پدیدآورخلیل منصوری

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1785 بازدید
افشاگری و امنیت ملی در آموزه های قرآنی

خلیل منصوری
امنيت به عنوان دومين مولفه سعادت در انديشه و نگرش انديشمندان علوم سياسي از ارزش و جايگاه بلندي برخوردار است. اگر سعادت و خوشبختي در دنيا هدف هر اجتماع و دولت ملتي باشد، امنيت دركنار آسايش دو مولفه و عنصر اساسي آن را شكل مي بخشند. از اين رو، امنيت و آرامش به عنوان دغدغه هر اجتماع و دولتي است. مردمان در سايه امنيت مي توانند به آسايش و رفاه دست يابند و نيروها و ظرفيت هاي خويش را آشكار كرده و به بالندگي و شكوفايي برسانند.
از اين رو هر چيزي كه امنيت ملي جامعه اي را به خطر اندازد از سوي مردم و مسئولان با حساسيت ويژه اي برخورد مي شود و همه اقشار مردم در جهت حفظ آن تلاش مي كنند و كساني كه به حريم امنيتي آنان تجاوز كند و يا آن را مخدوش سازد به شدت برخورد و مجازات مي شود. در اين نوشتار تلاش بر آن است تا به مساله افشاي رازها و اسرار امنيتي از ديدگاه قرآن پرداخته شود و نگرش آن مورد تحليل و بررسي قرار گيرد.

چيستي امنيت

امنيت حالت فراغت از هر گونه تهديد يا حمله و يا آمادگي براي رويارويي با هر تهديد و حمله را گويند. امنيت داراي اقسام و انواع چندي است . امنيت حتي در حوزه در بعد روان شناسي افزون بر ابعاد سياسي و اجتماعي مورد توجه انديشمندان و دانشمندان علوم و فنون مختلف بوده و هست. از جمله اقسام امنيت مي توان به امنيت فردي ، امنيت اجتماعي ، امنيت جمعي ، امنيت بين المللي اشاره كرد.
آن چه در اين نوشتار مورد نظر است امنيت اجتماعي به معناي امنيت جمعي جامعه اي است كه به عنوان بخشي از جوامع به طور استقلالي وجود دارد و از سوي جوامع ديگر به عنوان جامعه اي مستقل شناسايي و پذيرش شده است. حتي در مواردي كه از امنيت فردي سخن گفته مي شود، ناظر به بعد اجتماعي آن است نه ابعاد روان شناختي مساله ؛ هر چند كه در همه موارد نمي توان از مساله روان شناختي پرهيز كرد و به آن توجه نداشت؛ زيرا امنيت ارتباط تنگاتنگي با مساله روان شناسي انسان دارد. از اين رو بهتر آن است كه از از روان شناختي اجتماعي سخن بگوييم تا اين ارتباط ميان امنيت رواني و اجتماعي به خوبي نمايانده شود. همان گونه ارتباط تنگاتنگ مسايل اجتماعي با مسايل سياسي ما را وامي دارد تا در همه مباحث نگاهي به علوم سياسي داشته باشيم ؛ زيرا نمي توان از اجتماع سخن گفت و به مساله سياسي بودن آن نينديشيد.

امنيت و دولت

از وظايف دولت و از مهم ترين اهداف تشكيل جامعه و دولت ملت، چنان كه گفته شد، تامين امنيت جامعه در اشكال فردي و اجتماعي و بين المللي آن است. امنيت فردي، حالتي است كه در آن فرد فارغ از ترس آسيب رسيدن به جان يا مال يا آبروي خود يا از دست دادن آن ها زندگي كند.(منابع علمي : آشوري، داريوش، دانش نامه سياسي ص 38 و 39)
در آموزه هاي قرآني تامين امنيت فردي از وظايف و اهداف دولت در اسلام دانسته شده است و خداوند در آيه 112 سوره نحل به اين مهم توجه داده و به تحليل و تبيين آن مي پردازد. آن جا كه مي گويد: ضرب الله مثلا قريه آمنه مطمئنه ياتيها رزقها رغدا من كل مكان.
در اين آيه از امنيت و آرامش رواني سخن به ميان آمده است؛ زيرا اطمينان حالتي در انسان است كه مرتبط به روان و سكون نفس است . در اين آيه ، قرآن، جامعه نمونه ، كامل و سالم را جامعه اي مي داند كه در آن امنيت به عنوان امري بيروني ( چه فردي، چه اجتماعي و نيز اقتصادي و سياسي و جاني و عرضي) و آرامش رواني و روحي فراهم آمده باشد. اين امنيت همه جانبه موجب مي شود تا همه گونه امكانات مادي و معنوي به سوي افراد و شهروندان آن جامعه سرازير شود.
در ادامه اين آيه آمده است كه جامعه اي كه در آن گرسنگي ( نشانه بارز عدم رفاه و آسايش ) و خوف و ترس از آينده ( نشانه كاملي از فقدان امنيت و آرامش روحي ) وجود دارد، جامعه اي مقابل جامعه مطلوب و آرماني است.
بنابراين در تحليل قرآن از جامعه انساني، امنيت به عنوان مهم ترين مساله و دغدغه جوامع انساني مطرح بوده است و انسان ها خواهان كسب و حفظ آن به هر طريق ممكن و شدني مي باشند.
از آن جايي كه قرآن جامعه كامل و سالم و نمونه را جامعه با چنين خصوصيات و ويژگي هاي مطرح مي سازد، به طور طبيعي و عقلايي اين مساله مي بايست مطلوب دولت اسلامي نيز باشد تا امت به آسايش و آرامش دست يابند و در پناه آن از همه گونه نعمت ها و امكانات مادي و معنوي برخوردار گردد.
از ديگر اقسام امنيت مي توان به امنيت اجتماعي اشاره كرد. امنيت اجتماعي ، حالت فراغت همگاني از تهديدي است كه كردار غير قانوني دولت يا دستگاهي يا فردي يا گروهي در تمامي يا بخشي از جامعه پديد آورد.
در نظام حقوقي جديد، فرض بر اين است كه قانون با تعريف و محدود گذاري آزادي ها و حقوق فرد و كيفر دادن كساني كه از آن حدود پا فراتر گذاشته اند، امنيت فردي و اجتماعي را پاسباني مي كند. در اصطلاح سياسي اين موضوع را به عنوان آزادي هاي فردي توضيح مي دهند و دستگاه و نهاد هايي چون پليس و دادگستري مامور اجراي قانون و حمايت از فرد و جامعه در برابر قانون شكناني است كه اين بخش از امنيت فردي و اجتماعي را تهديد مي كنند.(نگاه كنيد: آشوري، داريوش، دانشنامه سياسي ص 39)
در آموزه هاي قرآني ، دغدغه امنيت اجتماعي همانند امنيت فردي مورد توجه و نظر است و آن را به عنوان يكي از اهداف جامعه مطلوب اسلامي مورد تاكيد قرار داده و از دولت اسلامي مي خواهد كه آن را تامين و برآورده سازد. خداوند در همان آيه 112 سوره نحل به اين مساله نيز توجه داده است ؛ زيرا در اين آيه ، امنيت اجتماعي از اصول يك جامعه سالم و مطلوب دانسته شده است؛ زيرا در تحليل قرآني ، جامعه اي كه در آن اجتماع، درگير مساله معاش (گرسنگي ) و امنيت ( خوف و ترس از آينده ) است، از امنيت اجتماعي برخوردار نمي باشد.
قرآن با اشاره به برخي از جوامع طاغوتي و فاسد به تحليل علل و عوامل فساد و آثار آن اشاره مي كند و در اين تحليل و گزارش تحليلي مي كوشد تا مشكل اين جوامع را روشن و تبيين كرده و راه درست راهي از آن را به ديگر جوامع بياموزد . از اين رو قرآن در باره جامعه فرعوني بيان مي دارد كه در مردم (شهروند و امت ) در چنين جامعه اي از امنيت اجتماعي بهره مند نبودند و همواره به جهت كشته شدن كودكان و استحياي زنان در هول و هراس به سر مي بردند.
در بيان قرآن مراد از استحياي زنان مي تواند دو معناي مختلف باشد؛ يا مراد آن است كه مردان را به بيگاري و شكنجه مي كشتند و زنان را زنده نگه مي داشتند تا از آنان كه بخش ضعيف و ناتوان جامعه است بهره برداري ناروا بكنند و يا مراد آن است كه زنان را به بي حياي مي كشاندند؛ زيرا باب استفعال گاه به معناي گرديدن و صيروه به كار مي رود مانند آن كه گفته مي شود: استحجر الطين ؛ يعني گل سنگ شد. در اين جا نيز مراد از استحيا به معناي بي حيا شدن زنان است. اين عمل از آن رو صورت مي گرفت تا جامعه استعمار شده در راستاي فعاليت هاي دولت استعمارگر مورد بهره برداري قرار گيرد. يكي از سياست هاي دشمنان در اين حوزه آن است كه زنان را براي بهره كشي هاي جنسي زنده نگه داشته و آنان را به سوي بي حياي سوق دهند.
در اين جامعه طاغوتي امنيت اجتماعي افراد جامعه اين گونه مورد تهديد قرار مي گيرد و افراد جامعه درحالت فراغ از امنيت زندگي سخت و همراه با ترس از آينده شوم به سر مي برند.
تا اين جا سخن از امنيت فردي و اجتماعي بوده كه ارتباط تنگاتنگي با دولت ملي و توانايي و نا توانايي آن از ايجاد امنيت براي افراد جامعه خود داشته است. اين تهديد امنيت فردي و اجتماعي مي تواند همان گونه كه از سوي افراد و يا گروه هاي داخلي انجام گيرد از سوي دولت صورت بپذيرد كه نمونه آن در جامعه طاغوتي فرعون گزارش و تحليل شده است. اما گاه نوعي ديگري از امنيت مورد توجه است كه با ديگر جوامع مرتبط مي شود . اين امنيت عبارت از امنيت ملي است.
امنيت ملي ، حالتي است كه ملتي فارغ از تهديد از دست دادن تمام يا بخشي از جمعيت، دارايي يا خاك خود به سر برد. در حقيقت ، امنيت ملي، دست يابي به شرايطي است كه به كشوري امكان مي دهد تا از تهديد هاي بالقوه و بالفعل خارجي و نفوذ سياسي و اقتصادي بيگانه در امان باشد. (آشوري، داريوش، دانشنامه سياسي ص 39 و نيز روشندل، دكتر جليل، امنيت ملي و نظام بين المللي، نشر ليلي، تهران ص 13.)
اين گونه از امنيت نيز مراد و هدف دولت مطلوب اسلامي و نمونه است. قرآن نيز به اين مساله توجه داده و خواهان فراهم آوري زمينه ها و بسترهاي تامين آن مي باشد. در آيه 55 سوره بقره مي فرمايد: وعد الله الذين آمنوا منكم ... من بعد خوفهم امنا . در اين آيه استخلاف در زمين و حكومت مومنان همراه با رفاه و آسايش و امنيت به عنوان وعده موعود بيان شده است كه خود بيانگر مطلوبيت امنيت در اسلام و نظام اسلامي است.
هم چنين مي فرمايد: ضرب الله مثلا قريه آمنه مطمئنه ياتيها رزقها رغدا من كل مكان( نحل ؛ آيه 112). در اين آيه نيز چنان كه گفته شد شهر سالم و جامعه مطلوب جامعه اي بيان شده است كه امنيت ( امنيت اجتماعي ) اطمينان( امنيت و آرامش رواني ) و رفاه در آن وجود دارد. از اين آيه ثبات سياسي، اقتصادي، استقلال و عدم وابستگي به قدرت هاي بيگانه به خوبي بيان شده است.
هم چنين در آيه 57 سوره قصص جامعه سالم را اين گونه معرفي مي كند:او لم نمكن لهم حرما آمنا يجبي اليه ثمرات كل شي . قرآن در اين آيه از شيوه تشبيه استفاده كرده است و بيان مي كند كه امنيت از اهداف مطلوب در نظريه اسلام به جامعه سالم و نمونه است؛ زيرا حرم خدا را به حرم امني تشبيه كرده است كه همه نوع امكانات و ظرفيت هاي بهره برداري از آنها به سوي آن كشيده مي شود. اين جذب و كشش نعمت ها به سوي جامعه در صورتي است كه امنيت ملي تامين شده باشد و جامعه از سوي دشمنان بيروني مورد تهديد نباشد؛ چنان كه درگزارش قرآن درباره مكه و حرم امن الهي اين گونه آمده است كه هرگز از سوي دشمنان بيروني مورد تهديد نبوده است. در حقيقت نوعي استقلال در اين جامعه تحقق يافته بود و توانايي آن به گونه اي بوده كه از بيرون مورد تهديد قرار نمي گرفت.
از اين جا مساله تامين امنيت بين المللي نيز مورد تاكيد قرار مي گيرد؛ زيرا امنيت بين المللي، حالتي است كه در آن قدرت ها در حالت تعادل و بدون دست يازي به قلمرو يك ديگر به سر برند و وضع موجود در خطر نيافتد. اعلام خطر نسبت به امنيت بينالمللي همواره به معناي آن است كه خطر درگيري و جنگ در ميان است.(آشوري، داريوش، دانشنامه سياسي ص 39)
تاكيد قرآن بر حفظ آمادگي دفاعي براي ايجاد امنيت بين المللي بسيار مورد توجه است. قرآن به صراحت و شفافيت در اين باره مي فرمايد: واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ...ترهبون به عدوالله و عدوكم( انفال آيه : 60)
در اين آيه آمادگي نظامي به عنوان عامل بازدارنده جنگ مورد تاكيد قرار گرفته است؛ زيرا در صورت آمادگي همه جانبه دولت و امت اسلامي از نظر قواي انساني و تجهيزات لجستكي ، دشمن به سبب ترس و واهمه خود را درگير جنگي نمي كند كه باعث ضعف و فتور و يا نابودي وي را فراهم آورد . در حقيقت درجه بالاي آمادگي نظامي دولت اسلامي به عنوان عامل بازدارنده جنگ و عامل اقتضايي امنيت بين المللي در اين آيه مطرح ميشود. بنابراين بر دولت اسلامي به عنوان يك راهبرد اساسي است تا به قدرت در حوزه نيروهاي بازدارنده به عنوان عامل و علت اصلي صلح و امنيت ملي و بين المللي توجه كنند. در حقيقت اصل در همه حال ، حفظ صلح بين المللي است كه كوشش هاي هماهنگ كشورها و سازمان هاي بين المللي و سازمان ملل متحد ضامن آن شمرده شده است.( آشوري، داريوش، دانشنامه سياسي ص 39) اما اگر اين سازمان هاي نتوانند آن را تامين كنند كه چنين نيز مي باشد؛ قرآن بهترين راهبرد در سياست بين المللي در حوزه امنيت را بازدارندگي با تجيهز همه جانبه مي داند. در حقيقت در نگرش صلح طلب و امنيت جوي اسلام وقران ، آمادگي بالا نظامي خود بهترين و آسان ترين عامل جلوگيري ا زجنگ و ايجاد صلح دايم است. دشمن هنگامي كه از قدرت و توان بازدارندگي بالا امت آگاه شود هر گز به خود اجازه تعدي و تجاوز نمي دهد و امنيت ملي و بين المللي امت و كشور حفظ مي شود.

افشاگري و امنيت

افشاگري به معناي آشكار ساختن ، فاش نمودن و پديد ساختن آمده است .(فرهنگ فارسي معين ) افشارگر به معناي آشكار كننده مي باشد( دهخدا) مقصود از افشاگري آشكار كردن اسرار و رازهاست.
قرآن به شدت از افشاي اخبار مخل به امنيت باز مي دارد و به كساني كه به افشاگري اسرار اقدام مي ورزند هشدارمي دهد كه در دنيا و آخرت مجازات خواهند شد. قرآن به صراحت در اين باره مي فرمايد: يا ايها الذين آمنوا لاتتخذوا عدوي و عدوكم اولياء ...تسرون اليهم بالموده ( ممتحنه آيه 1). در اين از دوستي با دشمنان و افشاي اسرار نظامي بازداشته و آن را امري حرام و ممنوع دانسته است.
در حقيقت از وظايف شهروندي عدم افشاي اخبار امنيتي و اسرار كشوري است. خداوند در ايه 83 سوره نساء مي فرمايد : و اذا جاؤهم امر من الخوف و الامن اذاعوا به ؛ هر گاه به منافقان چيزي برسد و از اطلاعاتي آگاه شوند آن را پخش و فاش مي سازند.
اذاعه به معناي پخش و افشاي اسرار امنيتي است كه موجب مي شود تا در جامعه خوف و ترس پديدار گردد و امنيت روحي و رواني جامعه با خطر هجوم دشمنان و تهديد از سوي ايشان رو به رو شود.
اين آيه محدوديت هايي را نيز براي آزادي بيان مشخص مي كند و در حقيقت خطوط قرمز آزادي بيا ن را تعيين مي كند و از اين رو مي توان گفت كه در حوزه آزادي بيان بايد آن را به عدم افشاي اسرار امنيتي تحديد و محدود كرد.
قرآن به علل و انگيزه هاي افشاگري اشاره كرده و مي فرمايد: سست باورها و بينش و نگرش نادرست در باره خدا و آخرت مهم ترين عامل در افشاگري هاي اسرار امنيتي و اطلاعاتي است. از اين رو منافقان و نيز مومنان سست ايمان بيش تر در دام توطئه دشمنان مي افتند و به افشاگري رازها روي مي اورند.(همان )
قرآن افشاي گري را بدون هماهنگي با مسئولان مربوطه در برخي از موارد كه امنيت ملي و اجتماعي جامعه را با خطر مواجه مي سازد حرام و ممنوع مي شمارد. از اين رو اين نوع افشاي بدون هماهنگي را دام شيطان ودشمنان بر مي شمارد و از آنان مي خواهد تا در اين دام نيافتند.(همان )
دشمنان گاه براي رسيدن به مقاصد خود اطلاعاتي را كه دراختيار داشته درجامعه اسلامي پخش مي كنند تا روحيه ملت را خرد كرده و به امنيت روحي و رواني آن صدمه و آسيب برسانند. اين شيوه را پيش از اين يهوديان در مدينه به كار گرفته بودند و با پخش برخي از اسرار جامعه مدينه را به آشوب كشاندند
در حقيقت شهروندان اسلام مي بايست در ارايه اطلاعات به دشمن كمال احتياط را داشته باشند؛ زيرا دشمنان گاه از اين همين اطلاعات و افشاي آن مي كوشند تا جامعه را به آشوب كشانند.
البته قرآن اين اجازه را به شهروندان مي دهد تا در برابر ظلم و ستمي كه به او شده در جامعه به افشاگري اقدام كند.(نساء ايه 148) اما اين نيز مشروط به اين است كه اين افشاگري موجب سلب امنيت عمومي و ملي جامعه نشود.

مقالات مشابه

نفي مطلق انگاري امنيت در آموزه هاي اسلامي

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهمحمدحسن خزاعی, رضا وطن‌دوست

معناشناسی امنیت فردی در قرآن کریم

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهاعظم پرچم, سمیه عمادی اندانی, لاله‌زار حاتمی

حمايت از حريم خصوصي اشخاص از منظر آيات و روايات

نام نشریهپژوهش‌های میان رشته‌ای قرآن کریم

نام نویسندهمصطفی مسعودیان, سجاد شهباز قهفرخی

امنیت از دیدگاه آیت الله جوادی آملی

نام نشریهاسراء

نام نویسندهنجف لک‌زایی